نه به انتقال آب از رودخانه قزل اوزن به دشت اردبیل
میهن نیوز- مهرداد نجفی – مجتبی حبیبی/سالهاست شاهدیم حق آبه شهرستان طارم (از توابع استان زنجان) در تخصیص آب از رودخانه قزل اوزن پایمال و این میزان آب تخصیصی برای آبیاری مزارع و باغات به عنوان بزرگترین باغ شهر زیتون کشور یا همان هندوستان ایران کافی نیست. متاسفانه کو گوش شنوا !!!
رودخانه قزل اوزن از کوههای چهل چشمه استان کردستان سرچشمه و در عبور از مسیر خود با استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، قزوین، اردبیل، زنجان دارای حدود مرزی بوده و به عنوان شاهرگ حیاتی به طول ۷۰ کیلومتر و با حجم ۲ میلیارد مترمکعب در نهایت به دریاچه خزر در استان گیلان میریزد.
شهرستان طارم با مساحتی ۲۲۳۵ کیلومتر مربع و جمعیت تقریباً ۴۷ هزار نفر دارای تعداد ۱۰۱ روستا در شمال غربی استان زنجان واقع و با استانهای گیلان، اردبیل و قزوین همسایه است. این شهرستان دارای ۲۳ رودخانه فصلی باحجم ۶۵۰ میلیون مترمکعب آب نقش به سزایی در تولید و تامین آب رودخانه قزل اوزن دارد. با توجه به آمار و اطلاعات و گزارشهای موجود، نیاز فصلی مزارع و باغات شهرستان طارم برای تامین آب پایدار به میزان ۳۵۰ میلیون مترمکعب بصورت تقریبی تخمینزده شده است که در حال حاضر سهم و مجوز این شهرستان در تخصیص آب از رودخانه قزل اوزن فقط ۱۴۲ میلیون مترمکعب می باشد و مابقی ظرفیت مازاد آب این رودخانه، بدون لحاظ نیاز شدید این شهرستان در سالیان متمادی، به نام طارم و به کام استان گیلان شده است.
با توجه موقعیت ویژه جغرافیایی، شرایط اقلیمی و آب و هوایی بصورت چهار فصل، اراضی حاصلخیز با تنوع محصولات و درختان مختلف و … شهرستان طارم به عنوان قطب کشاورزی استان زنجان، نیازمند تامین آب پایدار برای اشتغال، تولید و توسعه فعالیتهای کشاورزی، صنعتی، دامداری و … و بهرهمندی اکثریت مردم شریف شهرستان از مزایای آب رودخانه قزل اوزن، نظیر ۲۱ هزار هکتاری باغات سطح زیرکشت زیتون و تولید۴۰ درصد نیاز زیتون کشور و همچنین ۱۰هزارنفر بهرهبردار زیتون و ۶۰۰ هزار نفر ایجاد اشتغال در روز و بیش از ۱۴۰۰ میلیارد تومان تولید سرمایه که رقمی بسیار هنگفت در حوزه کشاورزی در شهرستان طارم تلقی میشود (درحالی که این ارقام فارغ ازسایر محصولات متعدد و با کیفیت کشاورزی منجمله برنج،سیر و… میباشد)، متاسفانه با توجه به اخبار و شواهد منتشره مبنی بر انتقال آب از رودخانه قزل اوزن به دشت اردبیل در این برهه از زمان که به نوعی اکثر مردم در اقصی نقاط کشور درگیر کمبود آب و خشکسالی است، حتی شایعه به وقوع پیوستن این موضوع مهم، قطعاً جرقهای بر بسیاری از مسائل گسترده از جمله مهاجرت به شهرها، آسیبهای زیست محیطی، ایجاد بستر نزاعهای بالقوه طیف کشاورزان و … که نتایج آن ضربه مهلکی به پیکره بی جان شهرستان طارم خواهد زد.
بنابراین هدف این مقاله فارغ از موضوعات صدرالاشاره، در راستای درخواست اکثریت مردم شریف شهرستان طارم برای اقدام جدی و مناسب مسئولین استانی (نماینده محترم ولی فقیه در استان و شهرستان طارم، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، استاندار محترم و …) نسبت به جلوگیری از انتقال آب رودخانه قزل اوزن به اردبیل و اثرات مخرب اجرای این فاجعه می باشد.
دراین مقاله با معرفی مختصر شهرستان طارم و با روش تحقیق توصیفی و کتابخانهای به بررسی نمونههای موردی ناموفق انتقال آب پرداخته و موضوع انتقال آب به دشت اردبیل برای مصارف صنعتی و کشاورزی را از لحاظ اجتماعی و زیست محیطی و اقتصادی با لحاظ کردن قوانین توزیع عادلانه آب و جایگاه شورایعالی آب و قانون اساسی کشور تطبیق داده و در پایان چشم انتظار اقدام عاجل مسئولین محترم مربوطه نظاره گریم و بس.
طبق قانون توزیع عادلانه آب مصوب ۰۶/۱۲/۱۳۶۱ مجلس شورای اسلامی مالکیت آب و نحوه مدیریت آن تشریح و تبیین شده و درفصل اول به موجب ماده (۱) این قانون برای آب مالکیت عمومی و ملی قائل گردیده و براساس اصل (۴۵) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آب دریاها، آب جاری در رودها و انهار طبیعی، درهها و هر مسیر طبیعی دیگر اعم از سطحی و زیرزمینی و… از مشترکات بوده و در اختیار حکومت جمهوری اسلامی ایران است و طبق مصالح عامه از آن بهرهبرداری میشود و مسئولیت حفظ و اجاره و نظارت بر بهرهبرداری از آنها به دولت محول میشود از جمله اصول حاکم بر اموال عمومی میتوان به اصل عدم مالکیت خصوصی، اصل عدم انتقال و اصل عدم قابلیت توقیف اشاره کرد که بنابراین اصول انتقال آب غیر از انتقال برای آب شرب در صورت لزوم با در نظر گرفتن ضوابط درست و صحیح غیرقانونی است و اما سوال اینجاست که آیا رودخانه قزل اوزن از این امر مستثنی است؟ از مسئولین ذیربط و نمایندگان استان خواستاریم با عمل به تکلیف قانونی خویش و عمل به قانون و برای جلوگیری از معارضات قومی و تنش آبی احتمالی و لحاظ کردن جنبههای اجتماعی و اقتصادی این امر از قراردادن مردم در مقابل خویش و یکدیگر بپرهیزند!!!
با توجه به تجربه سنوات اخیر در سطح کشور و بنا بر شواهد اغلب کارشناسان معتقدند بحث انتقال آب پیامدهای منفی در یکی از حوضههای آبریز به صورت جدی و به طور عام بر امنیت ملی دارد، کنشگرهای سیاسی، چالشهای امنیتی(درگیری های قومی)، تنشهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی حاصل از مطالعه نکردن و امکان سنجی نادرست چنین پروژه هایی به سبب عضویت و یا فشار سیاسی برخی نمایندگان استانهای مقصد در شورایعالی آب چنین هزینههایی را در سطح ملی به وجود میآورد.
تصمیمات شورایعالی آب با تصویب هیأت وزیران و یا کمیسیون مذکور در اصل (۱۳۸) قانون اساسی برای دستگاههای ذیربط لازم الاجراست و اولین لایه قدرت در این شورا (وزارت نیرو، سازمان برنامه و بودجه و وزارت جهادکشاورزی) و تاثیر نمایندگان خاص در لایههای بعدی قدرت، دارای بیشترین هژمونی در فضای کنش هستند، ولی آیا تصمیمات و سیاستهایی فاجعه بارکه با غارت آبهای زیرزمینی و کشاورزی موجب بحرانی شدن بیش از ۶۰۰ دشت کشور گردیده تفکری که دریاچه ارومیه، زاینده رود، هورالعظیم، بختگان و دهها تالاب را تخریب و خشک نموده در حین انجام پروژهها جنگلها، روستاها و چشمههای محلی و باستانی و نهرها را نابود کرده و سبب ایجاد منازعات اجتماعی در استانهای اصفهان، یزد و چهارمحال بختیاری و… شده را میتوان در زمره تصمیمات علمی و عملی قرارداد، چرا که عمل از علم برآید و بس!!! آیا میشود به آب که مایه حیات است به دیدگاه سیاسی نگریست و یا اعمال نفوذ و قدرت افرادی خاص در تصمیمات این شورا را بدون کم و کاست پذیرفت؟؟ افرادی که حوضههای آبریز و حوضههای آببر و سیستمهای تصفیه و توزیع آب انسانی را بشناسند و عملکرد آنها و خودشان و ارتباط با آنها را درک نمایند بینششان به آب متحول خواهد شد، در تمامی دنیا دولتها به این باور رسیده اند که در جهان امروز دیگر علم مهندسی و سیاست زدگی به تنهایی نمیتواند و نباید سکاندار آب که مسألهای به شدت اجتماعی و اقتصادی و چند وجهی باشد، اما متاسفانه در کشور ما دیدگاه مهندسی بر مبنای سیاسی بازی با غروری کاذب و سواد به شدت سطحی اجتماعی و اقتصادی خود را شایسته نظر دادن درباره همه ابعاد آب دانسته و علوم دیگر را در سیاست گذاریها حذف کردهاند. لذا همانطور که انیشتن گفته ما نمیتوانیم مشکلاتمان را با همان طرز فکری حل کنیم که با آن مشکلات را به وجود آوردهایم!!!
امروزه مداخلات انسانی در انتقال آب با بررسی ۱۷۰ پروژه انتقال آب بین حوضهای، با شرایط اکولوژیکی متفاوت به این نتیجه ختم گردید که اغلب در بلند مدت این امر سبب تضعیف شرایط اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی در یکی از دو حوضه شده است بر همین اساس اجرای پروژههای انتقال آب بین حوضهای تنها در صورت ضرورت تامین آب آشامیدنی و بدون راه حل جایگزین و با شناخت همه جانبه و پتانسیلهای منطقه، با رویکرد مدیریت جامع و نظامند ملی و به دور از نگرش محلی، لحاظ جنبههای زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نهایتاً در بلند مدت قابلیت طرح خواهند داشت و شتابزدگی در آن محکوم به شکست و تحمیل هزینههای جبران ناپذیر خواهد بود!!!
بارها و بارها بر اساس تجربه عینی و واقعی مشاهده شده که انتقال آب از یک حوضه آبریز به حوضه آبریز دیگر تنش آبی را در کشور تشدید نموده و آثار زیان باری راه به همراه داشته نظیر:
- طرح انتقال آب از اصفهان به یزد و مشکلات زیست محیطی و هزینههای اجتماعی و امنیتی آن.
- ایجاد دریاچه چیتگر و انتقال آب از رودخانه کن و مشکلات عدیده زیست محیطی در منطقه ۲۲ تهران.
- دریاچه ارومیه.
- بختگان و طشک.
- تهدید کمربند سبز شمال کشور و دریاچه خزر توسط پتروشیمی میانکاله.
- انتقال آب دریاچه خزر به سمنان.
- هورالعزیم، حوض سلطان، رود کرج، قره سو، قم رود، کارون، زاینده رود
- …
و هم اینک انتقال آب قزل اوزن به دشت اردبیل، پیامد چندین دهه سیاستهای غلط و دستوری و سیاسی بازی دولتمردان بدون مطالعه علمی و بدون درنظر گرفتن پیوستهای زیست محیطی و اجتماعی و اقتصادی بوده است، انتقال آب موضوع اقتصاد نیست که با سیاستهای غلط و دستوری بتوان چندین ماه ریسمان آن را در دست گرفت و بعد هم مردم را با تبعات ویرانگر و تورم به امان خدا رها کرد بازی با آب بازی با حیات است و بس!!!!
آیا انتقال آب هورالعظیم خوزستان که به نابودی نخلستانها و گاومیشها، حیات هور و مردمان آن منطقه انجامید برای مسبین امر و مسوْلین استان ما و اردبیل تجربه لازم و کافی نبوده که با این اقدام مخرب به دنبال نابودی بزرگترین باغ شهر زیتون کشور در شهرستان طارم با بیش از ۲۱هزار هکتار درختان زیتون که موجب اشتغال بیش از ۶۰۰ هزار نفر در روز در این شهرستان و نابودی تامین کننده ۴۰٪ زیتون کشور و بیش از ۱۴۰۰ میلیارد تومان تولید سرمایه سالانه در این بخش هستید؟؟
نمایندگان شریف زنجان و طارم، استاندار محترم و مسئولین عزیز …یک زمانی سهم شهرستان طارم از حق آبه قزل اوزن را گیلانی ها که از قضای بد روزگار که به سطوح بالای هرم قدرت دسترسی و وصل بودن پایمال کردند، در حال حاضر هم همان نقشه و سناریو به اشکال دیگرو بلکه مخرب تر از آن توسط استان اردبیل بر علیه شهرستان طارم دارد تکرار میشود.
ای که دستت میرسد کاری بکن/پیش از آن کز تو نیاید کارها


