نگاهی کوتاه به مجموعه شعر (همیشه حق با زیبایی ست)

نگاهی کوتاه به مجموعه شعر (همیشه حق با زیبایی ست)

میهن نیوز- مهران حبیبی: نوشتن از کتاب شعر، خود یک کتاب می‌طلبد، نگاهی منطقی که  سطر به سطر و بند به بند شعرها را باید واکاوی نمایی و به نتیجه مطلوب و دلخواه مخاطبی که وقت گرانبهایش را برای مطالعه می‌گذارد برسی،دهه ۷۰ و ۸۰ دهه پرتلاطمی برای من و امثال من که دهه پنجاهی هستیم به شمار می رود، آن روزها دست به قلم می شدم و نقدهای بیشماری را می نوشتم ، چرا که شاعران جوان آن دوران آنچنان از شعرهایشان دفاع می‌کردند که انسان به وجد می‌آمد و دست به قلم می‌شد، این یک خود تعریفی نیست، واقعیتی ست که گاهی، بعضی ها وادارت می‌کنند که بنویسی و من این روزها  با دریافت کتاب (همیشه حق با زیبایی ست) که (نی کتاب)  برایم فرستاد جانی دوباره گرفتم.

 با تورق این کتاب به قلم رضا نظری ایلخانی شاعر توانمند کرمانشاهی فکر می‌کنم باید بنویسم واز شعرهای زیبای این شاعر توانمند  دفاع کنم اگر چه معتقدم با ظهور فضای مجازی باید عامیانه و کوتاه نوشت تا مخاطب پسند باشد اما گاهی مجبور به بلند نوشتن می کنی تا حق مطلب ادا شود.

با این مقدمه کوتاه که فرصتی به دست آمده تا نقدی بر مجموعه شعر (همیشه حق با زیبایی ست) داشته باشم،  بد نیست از این پس علاوه بر معرفی شاعران جوان با افکار به نظم درآمده آنها نیز آشنا شویم.

کتاب شعر ۹۰ صفحه‌ای (همیشه حق با زیبایی ست) در سال ۱۴۰۲ توسط انتشارات واج با طرح روی جلدی ساده اما گویا  و پر مفهوم منتشر شد.

سروده‌های این کتاب اغلب برگزیده شعرهای سال ۹۶ و ۹۷ شاعر است و گلچینی از آنچه در این دو سال بر شاعر گذشته در این مجموعه رخ می نماید.

 

رضا نظری ایلخانی شاعر و نویسنده خوش ذوقی است که با  انتخاب نام کتاب‌هایش که به ۶ مجموعه می‌رسد توانسته در دهه‌های اخیر حرفی برای گفتن در شعر داشته باشد، چرا که انتشار ۶ مجموعه شعر پرمحتوا و مخاطب پسند در این دوران که قیمت کاغذ وچاپ سر به فلک می ساید کار آسانی نیست.

شاعر این مجموعه متولد سال  ۱۳۵۸شهرستان صحنه ، استان کرمانشاه است و لیسانس زبان و ادبیات فارسی دارد.

 این شاعر دهه اواخر پنجاهی توانسته کتاب های:

*و آن تاک انبوه / شعر سپید / نشر داستان / ۱۳۹۲

*دنیا همین است دختر خوب / شعر سپید / نشر داستان / ۱۳۹۴

*یاغی‌ها به کوه می‌زنند / داستان بلند / نشر داستان / ۱۳۹۴

*رفت… اینجا بود / مجموعه غزل / نشر داستان / ۱۳۹۵

*باید به کولی‌ها می‌گفتیم / شعر سپید / نشر داستان / ۱۳۹۷

*درختی که عاشق سفر بود / گزیده اشعار؛ نشر انار، مونترال کانادا / ۱۴۰۰

*همیشه حق با زیبایی‌ست / نشر واج / ۱۴۰۲

به رشته تحریر در آورد.

شاعر کتاب (همیشه حق با زیبایی ست) توانسته در قرن معاصر با نوگرایی و زبان خاص خود همراه با تحولات جامعه ظاهر شده و در خور یک شاعر تمام قد عاشقانه‌هایی را بسراید که این عاشقانه‌ها به فصل‌های مختلف زندگی امروزی گره خورده است،اما همچنان راه درازی در پیش دارد.

ساده گویی و سردرگم نکردن مخاطب در شعرهای نظری ایلخانی جلوه‌های زیبا خلق کرده است به عنوان نمونه، در صفحه ۶۴ این کتاب شعر یک سطری او با سه نقطه آغاز می‌شود و اجازه می‌دهد که مخاطب در فضایی که خودش می‌خواهد قدم بگذارد وشعر با خیال پردازی وبه تصویر کشیدن آنچه که می خواهد  نیز به پایان برسد.

… و رد سبز تو در جاده‌های خشکیده …

و همین یک سطر می‌تواند انسان را  به فکر کردن  وادار نماید و مرور خاطرات عاشقی را بار دیگر رقم بزند و رد سبز معشوقی که همواره در ذهن به پاییز و زمستان سرد وخشک نمی رسد را تداعی کند.

شاعر در این مجموعه سعی کرده از شعرهای کوتاه خود بیشتر استفاده نماید چرا که او نیز می‌داند این روزها با وجود فضای مجازی شعرهای کوتاه در ذهن‌ها بیشتر ماندگار است تا اینکه به موضوعی فراتر از آن چیز که نیاز جامعه در آن دیده می شود پرداخت، هر چند شعرهای بلندی نیز در این مجموعه دیده می‌شود که از زیبایی‌های کتاب هرگز نمی‌کاهد بلکه نشان از توانمندی شاعر در سرودن شعرهای بلند، با مفهوم، تصویرسازی زیبا و ساختار محکم نیز حکایت دارد.

در نگاه اول اینگونه القا می‌شود که شعرهای کوتاه رضا نظری ایلخانی در دو سال  ۹۶و۹۷ بیشتر به سمت هایکو گویی پیش رفته است! اگر چه معتقدیم  که  همواره شعر های  شاعران  جهان، شکل ها و قالب های گوناگونی دارد، و شعر «هایکو» نیز  به دلیل ایجاز و ویژگی های منحصربه‌فرد خود، در میان علاقه‌مندان به ادبیات در سراسر جهان از جایگاه بهتری برخوردار است.

اما باید گفت که شعرهای این شاعر علاوه بر اینکه کوتاه است زبان خاص خود را دارد و نمی‌توان آن را با هیچ شعر کوتاهی مقایسه کرد و این نیز از توانمندی‌های شاعر به شمار می‌آید که تنها و تنها می توان گفت شعر کوتاه و تاثیر گذار این مجموعه با مخاطب زندگی میکند.

در اولین شعر این کتاب که باز هم با یک نقطه، دو و سه نقطه آغاز می‌شود، شاعر با زبان خاص خود تصویرسازی زیبایی را به رخ کشیده است که خواننده دوست دارد بارها و بارها شعر را مرور نماید.

.

..

نمی رود

برود

می رود

بیاید

نمی آید

بماند

می آید

برود

دلم

… آونگ یک ساعت قدیمی ست…

..

.

١٣٩۶/۶/٢٩

 

و سه نقطه پایانی که در سطرهای آخر آمده است باعث شده تا اولین شعر از این کتاب را زیبا و جذاب‌تر نماید چرا که  شعر با یک نقطه آغاز  می‌شود و پایان شعر نیز با تک نقطه و شمارشی موزون در ذهن‌ها باقی می‌ماند و به پایان می رسد و لذا نقطه اوج شعر

 دلم/

… آونگ یک ساعت قدیمی ست…  با ضرب آهنگی که خواننده را وادار به همراهی می‌کند همه چیز تمام می شود.

تصویرسازی واقعگرایانه در شعرهای رضا نظری بسیار دیده می‌شود، زبانی ساده که به تصویری روشن ختم می شود و درک تمام امروزی‌ها در آن گنجانده شده است.

شعر صفه ۳ این مجموعه را با هم مرور می کنیم .

عاشق هر کسی شدم

 چمدانی در دست داشت

اتاقم

فقط یک پنجره کوچک دارد

 که رو به ایستگاه

باز می‌شود

 

 همیشه فکر میکنم شعر مانند یک نقاشی آبرنگ ، خط زیبا و موسیقی دلنشین با آدم حرف می زند و گاهی تصویر سازی و زبان شعر آنقدر جذاب است که گویی خودمان در آن زمان و مکان قرار داریم- عاشق هر کسی شدم/ چمدانی در دست داشت.

شاعر، هم مانند بسیاری از آدم ها گاهی وقت‌ها فراتر از دیگر همزادان خود آنقدر در غم و اندوه است که دیگران حتی او را نمی‌بینند و یا نمی‌خواهند ببینند و با گِله از روزگار دست به خود زنی می‌زند و زیباتر از هر چیز با اشیاعی که زندگی می‌کند خود را به مقایسه می‌نشیند و این یعنی همان ایجاد مناسبات بین اشکال، اشیا و حرکت که تنها می‌توان از نقطه‌های قوت شعرهای رضا نظری برشمرد.

بعضی چیزها

مثل من اند

مثلاً همین چراغ گازی روی دیوار

 چه تقصیری دارد

 که سال‌هاست

 دیگر

برق نمی‌رود.

همانگونه که پیشترها بیان شد شاعر با زبان خاص خود سعی می‌کند خودی نشان دهد، جریان سازی سازی کند و مخاطب را وادار به تفکر نماید و با سه نقطه‌هایی که در سروده‌هایش دیده می‌شود به نظر می‌رسد می خواهداز شعر سپید به شعر پسانیمایی برسد و اینکه رگه های از شعر پسانیمایی در شعرهای نظری ایلخانی دیده می شود دلیلش به همان کامل نشدن شعر است و بدون اینکه شعر با فعلی به پایان برسد مخاطب را وادار به همراهی می‌نماید و این حرکت‌ها به سمت شعر پسا نیمایی را در خود نمایان می‌کند،  خواننده می‌تواند بنا به سلیقه و دلخواه خود شعر را تکمیل نماید.

شعرهای سپید عاشقانه این شاعر گاهی چنان در مسائل اجتماعی می‌پیچد که گویی حرف دل همه مردم است و گاهی فراتر از شعر  روح وروان انسان را به بازی می گیرد، چرا که شعر همواره برآمده از درون و روح آدمی است تا انسان فرو رفته در زندگی نیم نگاهی به اطراف داشته باشد. به طوریکه،رالف والدو امرسون نویسنده مشهور آمریکایی شعر را اینگونه به تعریف  می نشیند:شعر، حقیقت یکه است، بیان ندای روح است که سخن از آن سوی آرزو می‌گوید وَ نه از اینسوی امور آشکار، شعر حقیقی، روح شاعر است. هر شعر عالی به نوبه خود آزمونی یکتا است وَ نیازی نیست که یک شعر حتماً بلند باشد چرا که هر کلمه بنوبه خود روزگاری شعری بوده است.

نگارنده معتقد است: زندگی همواره در افق ها رنگ می بازد اما شعر در افق ها بال و پر می گیرد و به اوج می رسد و به زندگی ادامه می دهد و این شعر است که در زندگی به خط موازی می ماند و انحرافی ندارد.

 شعر

یک هواپیمایی خصوصی دو نفره است

 کوچک و سبک

گاهی منو خیالت

سوارش می‌شویم و

چرخی می‌زنیم…

 و از آن بالا

 برایم دست تکان می‌دهیم

که دارد از آن پایین

برایمان دست تکان می‌دهد

صفحه ۲۳شعر۱۶

 

 

انتقادها در شعر نظری نیز دیده می‌شود انتقاد از روزنامه‌ها، انتقاد از کسانی که او را نمی‌بینند، انتقاد از معشوق و انتقاد از همه و آنچه که خود لمس می کند و گاهی انتقاد از وجود خود.

 همواره انسان‌ها تشنه و گرسنه می‌شوند و احتیاج به آب و غذا دارند اما واقعیت این است که انسان‌ها به ادبیات، شعر، نثر و جملات زیبا و از دل برآمده نیز احتیاج مضاعف دارند که می‌توان با خواندن و یا شنیدن شعر و یا گوش کردن به یک موسیقی ملایم، دلتنگی را از بین برد، گاهی خاطره‌ها در ذهن آدمی قدم می‌زنند و گاهی هم با سمفونی و یا شیپور جنگ چنان رژه می‌روند که چهره‌ها برافروخته و اندوهگین به نظر می‌رسد و این همان لحظه احتیاج به شعر، نثر، آهنگ و…است واین همان  موضوعی است که رضا نظری در شعرهای خود به آن رسیده و می‌خواهد بگوید که دنیای شاعران شنیدنی، دیدنی و لمس کردنی است.

 چمدانت را برمی‌داری

 بلیط دورترین جای جهان را گرفته‌ای

پلک‌هایت را می‌بندی

…هواپیما

می‌رود به اوج‌ها

  وتو را

با تمام سرعتش دور می‌کند…

… از خواب می‌پری

توی پنجره

کبوتری

 بال به بال تو می‌آید…

صفحه ۷۶شعر۶۶

خیال پردازی و تصویرسازی در شعرهای نظری رخ نمایی می کند و از جایگاه مناسبی برخوردار است تا جایی که تصویرها گاهی به کنش‌های منطقی  و عینیتی که دست یافتنی است تبدیل می‌شوند و قابل لمس، چرا  که هرچه عینیت ذهنی‌تر باشد و ذهنیت عینی‌تر، شعرهای پدید آمده قابل فهم‌تر خواهد بود و تصویرهای به دست آمده شاعرانه‌تر رخ نمایی خواهند کرد.

 نبودنم را

 برایت

 کادو کرده ام

 یک آینه کوچک جیبی ست

 همین روزها

پستچی

زنگ خانه را خواهد زد

 شعر ۳۹ صفحه ۴۷

ویا:

نمی‌دانم

 رهایت کنم

 یا نه

خودت بگو

سیب اگر بر شاخه بماند حیف است

 یا چیده شود؟!

شعر ۳۸صفحه۴۶

اگرچه گاهی نقد کتاب ها  به بیراهه می‌رود و مخاطب را سردرگم می‌نماید که نگارنده به دنبال چه می‌گردد، اما واقعیت این است که شعرها از دالان‌های بسیار روشن و تاریک ذهن متولد می‌شوند، روشن از آن پلان که واقعیت‌های جامعه در آن گنجانده شده است و تاریک نیز از سوی دیگر باز می‌گردد به هر آنچه در ذهن پر آشوب یک انسان نهفته است.

 همیشه معتقدم شعرها واکنش  احساس‌های انسان‌ها و موجودات زنده جهان است و به خودی خود تمام انسان‌ها شاعرند اما به نظم درآوردن آنچه که به شعر ختم می‌شود کار آسانی نیست  و خِبرِگی خاصی می خواهد و این نیز یک امر خدادادی است.

 شاعر این مجموعه گاهی آنقدر غمگین از زمانه می‌نالد که انسان می‌تواند باری که بر دوش شاعر است را به خوبی درک کند، اما همزاد پنداری  او بیشتر به کارش می‌آید تا همراه شدن، ایجاد فضاهای مختلف گاهی آنقدر جذابند که  خواننده سعی می‌کند چندین بار شعر را با صدای بلند بخواند  (بلند خواندن شعر، واژه‌ها را بهتر به گوش می‌رساند و فهم آن را آسان‌تر می‌کند) و آنگاه است که تصویر به واقعیتی تبدیل می‌شود که در ذهن‌ها می‌ماند و می‌ماند.

  تا عاشقانه‌ترین شعرم را

 بخوانی

باید نزدیک بیایی

آن قدر نزدیک

که زیبایی ات

از این قاب کوچک سر ریز شود

لب هایت بماند و

این عاشق عینکی

صفحه ۳۶ شعر۲۹

باید قبول کنیم که انسان پسامدرن همواره به دنبال تغییرهاست و اگر این تغییرها نباشد سکونی عجیب جامعه را خواهد بلعید و جامعه تهی از عشق و علاقه و عاشقی، واکنشی سست بر جای خواهد گذاشت. پیشینیان همواره با نقاشی‌هایی در غارها و سنگ‌های بزرگ آنچه را که می‌خواستند در حد بسیار کم می‌نگاشتند اما در زمان حاضر اگر شعر، نثر، موسیقی، نقاشی ، خط و هنرهای هزارگانه به فریاد انسان نرسد و با شعر واژه‌های ناب متولد نشود انسان در برهوتی از آهن قراضه ها و زندگی امروزی زندانی ست.

پرنده هایم رفتند…

آسمان خالی تر

آبی تر است

شعر۷۷صفحع۸۸

وکلام آخر اینکه :

شاعر با واژه ها نفس می کشد وبا شعر زندگی می کند،گاهی به اشیاء جان می بخشد و رسالت خود که همان درک درست از واژه هاست را به نمایش می گذارد و در دنیای مادی نقشی از زیبایی را خلق می کند و به(همیشه حق با زیبایی ست) می رسدچراکه انسان نیز از روز خلقت به دنبال زیبایی بوده و هست.

Share this post